به گزارش شهرآرانیوز؛ در دورانی که مدرسه جای مکتب خانهها را گرفته بود و بسیاری گمان میکردند مدرسه جای خوبی برای درس و مشق بچهها نیست، پدر محمد قریب که خود از خانوادههای اصیل و مذهبی زمانه اش بود، او را با نگاهی روشن به مدرسه فرستاد.
بعدتر وارد دبیرستان دارالفنون شد و در نهایت در زمره نخستین گروههایی که برای ادامه تحصیل به خارج از ایران سفر میکردند، ایران را به مقصد فرانسه ترک کرد. جایی که در آن زمان معتبرترین آزمونهای علمی در بالاترین سطح برگزار میشد. محمدقریب، سال اول دانشجویی اش بود که در شهر رن فرانسه، جایزه لابراتوار تشریح را از دانشکده پزشکی دریافت کرد.
سال دوم دانشجویی را در بیمارستانهای فرانسه مشغول به کار و تجربه شد و کمی بعد در کنکور انترنی بیمارستان پاریس قبول شد. در ادامه توفیقات علمی خود در فرانسه، به عنوان نخستین دانشجوی ایرانی در خارج از کشور، از سد بزرگترین آزمونهای علمی فرانسه عبور کرد. وقفههای تنفسی شیرخواران، عنوان رساله دکتری اش بود که بعد از دفاع، به ایران برگشت. او دیگر در
فرانسه کاری نداشت. هرآنچه نیاز بود آموخته بود و بعد از این، رسالت اصلی اش را انتقال آموختهها و تجربیات خود به دانشجویان وطنش میدانست و به محض بازگشت، دوران سربازی خود را سپری کرد تا با خیال راحت مشغول به کار شود. دو اتاق در کنار خانه اش نبش خیابان حشمت الدوله اجاره کرد و روزها در آنجا مشغول ویزیت بیماران شد. سال ۱۳۱۹ با دانشیاری در دانشگاه فعالیت خود را آغاز کرد و نخستین تجربه تدریس را پشت سرگذاشت. در همین اثنا بود که کتاب ارزشمند «بیماریهای کودکان» را نوشت.
این نخستین کتاب تخصصی در زمینه بیماری کودکان بود که به زبان فارسی چاپ میشد. دکتر قریب نخستین بار در سمت مدیریت، در بیمارستان رازی مشغول به کار شد. بعدتر که به بیمارستان هزار تختخوابی رفت، خودش یک بخش اطفال راه اندازی کرد و سرپرستی آن را به عهده گرفت. حتما به خاطر دارید، سال ۱۳۸۷ بود که سریال «روزگار قریب» به کارگردانی کیانوش عیاری از شبکه سه سینما روی آنتن رفت که منجر شد خیل عظیمی نخستین بار با یکی از تأثیرگذارترین و حاذقترین پزشکان ایران آشنا شوند.
در این سریال تلویزیونی به خوبی دریافتیم که دکتر قریب اگر پزشک دغدغه مندی نبود در کنار مشغلههای زیاد بیمارستان و دانشگاه، همت نمیکرد ماهی یک شب همکارانش را در درمانگاه خواجه نوری دروازه شمیران جمع کند تا با هم درباره مسائل پزشکی تبادل نظر و انتقال تجربه کنند. ماحصل این شب نشینیهای علمی بود که به مرور منجر به تأسیس انجمن اطبای اطفال شد. دکترقریب در کارنامه درخشان خود از این دست بنیان گذاریها کم نداشت.
او از مؤسسان انتقال خون ایران بود. از نخستین پزشکانی بود که درباره انتقال خون حرف زد. چگونگی استفاده از آنتی بیوتیکها را اولین بار او در میان همکارانش تشریح کرد و از همه مهم تر، نخستین بیمارستان تخصصی کودکان در ایران موسوم به «مرکز طبی کودکان» به همت دکتر قریب تأسیس شد. همان جایی که روزهای پایانی عمرش را در جدال با بیماری سرطان مثانه سپری کرد و حتی سفر به آمریکا هم تأثیر چندانی بر بهبود او نداشت.
او که بارها برای حضور در کنگرههای بین المللی به کشورهایی نظیر کانادا، ترکیه، ژاپن و اتریش سفر کرده بود، زمانی هم نشان لژیونر دونور را از مقامات فرانسه دریافت کرد. این بالاترین نشان افتخار کشور فرانسه بود، اما ارزشمندترین نشان بر سینه اش، محبوبیت میان مردم بود؛ همان وقتهایی که ویزیت بیماران را به تناسب شرایط اقتصادی شان دریافت و بسیاری بیماران را به طور رایگان درمان میکرد.
همان اوقاتی که در کلاسهای درس با استفاده از اشعار حافظ و سعدی دانشجویانش را بر سر ذوق میآورد و کلاسهای اخلاق پزشکی را دل سوزانهتر از سایر واحدهای درسی برگزار میکرد. دکتر قریب، نه تنها با خدمات پزشکی که با دغدغههای سیاسی نیز، در کنار مردم بود. او که رابطه دوستانهای با علمایی همچون آیت ا... گلپایگانی و آیت ا... طالقانی داشت، در وقایع ۲۸ مرداد هم با امضای بیانیه ای، از اقدامات پهلوی اعلام برائت کرد و به دستور مستقیم محمدرضا شاه، از دانشگاه اخراج شد، اما هیچ مقام سیاسی نتوانست از محبوبیت و اعتبار او در میان مردم و همکارانش بکاهد، زیرا او از قریب ترینِ پزشکان به مردم بود.